امروز : یکشنبه, ۱۸ خرداد , ۱۴۰۴
نادیده گرفتن هویتهای متنوع
نادیده گرفتن هویتهای متنوع، یکسانسازی اجباری و محرومیت از آموزش به زبان مادری: نقدی بر سیاستهای فرهنگی و آموزشی در ایران
نویسنده: جبرئیل محمودی، عضو شورای مرکزی حزب جامعه دانشجویان و دانشآموختگان کرمانشاهی (جاداک)
مقدمه
ایران کشوری است با تاریخ چندلایه و تنوع ملی گسترده؛ ملتهایی همچون کرد، ترک، عرب، فارس و سایر ملتهای قومی، هر یک با زبان، فرهنگ و تاریخ منحصربهفرد خود، سهم بسزایی در ساختار اجتماعی و فرهنگی این سرزمین دارند. با این حال، سیاستهای یکسانسازی فرهنگی و آموزشی که از دوران رضاشاه تا به امروز پیگیری شدهاند، با تأکید بر زبان و فرهنگ فارسی به عنوان هستهٔ هویت ملی، تفاوتهای واقعی میان این ملتها را نادیده گرفته و سعی در همگنسازی اجباری آنها دارند. این روند همچنان موجب محرومیت از آموزش به زبان مادری در میان نسلهای جوان شده و پیامدهای منفی در حوزههای آموزشی، روانشناختی و اجتماعی به همراه داشته است.
در این مقاله، با استناد به نظریات فیلسوفان و دانشمندان علوم سیاسی و جامعهشناسی از جمله بندیکت اندرسون، ارنست گلنر و ویگوتسکی، به نقد سیاستهای یکسانسازی و نادیده گرفتن هویتهای متنوع و همچنین اهمیت آموزش به زبان مادری پرداخته میشود.
۱. تنوع ملی و یکسانسازی اجباری در ایران
۱.۱ شناخت صحیح از هویتهای ملی
طبق تعاریف مدرن، «ملت» به عنوان یک جامعه سیاسی تعریف میشود که اعضای آن، با وجود تفاوتهای فرهنگی و زبانی، از طریق نهادهای حکومتی، ارزشهای مشترک و مشارکت مدنی به یکدیگر متعهد هستند. ملتشناسانی مانند بندیکت اندرسون در نظریه «جامعه تصور شده» نشان میدهند که ایجاد وحدت ملی تنها از طریق فرآیندهای مدرنسازی و شکلگیری نهادهای دولتی صورت میگیرد. از سوی دیگر، ارنست گلنر تأکید میکند که ملیت، پدیدهای مدرن است که نباید تفاوتهای تاریخی و فرهنگی هر یک از ملتهای بومی را نادیده بگیرد.
در این چارچوب، شناخت هویتهای کرد، ترک، عرب، فارس و سایر ملتهای موجود در ایران به عنوان بخشهایی از یک تنوع ملی واقعی امری ضروری است؛ امری که باید به جای همگنسازی اجباری، به عنوان دارایی فرهنگی و تاریخی کشور پذیرفته شود.
۱.۲ سیاستهای یکسانسازی و پیامدهای آن
از دوران دولتهای مدرن، سیاستهایی اتخاذ شدهاند که با تأکید بر زبان و فرهنگ فارسی، تلاش میکنند تا تمامی ملتهای موجود در کشور را در قالب یک هویت واحد قرار دهند. این رویکرد، علیرغم ایجاد وحدت سیاسی در برخی موارد، به نادیده گرفتن تفاوتهای بومی منجر شده و احساس تبعیض و بیگانگی در میان ملتهای غیرفارسزبان را به همراه داشته است. سیاستهای یکسانسازی، علاوه بر کاهش غنای فرهنگی، موجب محدودیت در مشارکت واقعی اجتماعی و فرهنگی هر یک از ملتها شده و به مرور زمان انسجام اجتماعی را تهدید میکند.
۲. محرومیت از آموزش به زبان مادری
۲.۱ اهمیت آموزش به زبان مادری
آموزش به زبان مادری یکی از حقوق اساسی فرهنگی و تربیتی است که اساس رشد شناختی، تحصیلی و اجتماعی کودکان را تشکیل میدهد. نظریههای تربیتی ویگوتسکی بر اهمیت زبان مادری به عنوان وسیلهای برای ساختاردهی به تفکر و یادگیری تأکید دارند؛ در حالی که تحقیقات علمی نشان میدهد کودکانی که در زبان مادری خود تحصیل میکنند، عملکرد بهتری در درسهای مختلف از خود نشان میدهند.
۲.۲ پیامدهای محرومیت از آموزش بومی
در ایران، علیرغم اشاره قانون اساسی (اصل ۱۵) به حق آموزش زبانهای غیرفارسی، در عمل سیستم آموزشی رسمی به نحوی تنظیم شده است که زبان فارسی به عنوان زبان تسهیلگر اصلی انتخاب شده و سایر زبانهای مادری کنار گذاشته میشوند. این سیاست باعث میشود نسلهای جوان ملتهای مختلف از زبان مادری خود محروم شوند و در نتیجه بخشی از میراث فرهنگی و تاریخی آنها از بین برود. علاوه بر این، نبود آموزش بومی منجر به افت عملکرد تحصیلی و ایجاد شکافهای روانشناختی و اجتماعی در میان دانشآموزان میشود.
۲.۳ تجربه بینالمللی در پذیرش چندزبانی
تجربه کشورهای چندملیتی مانند سوئیس، کانادا و اسپانیا نشان میدهد که پذیرش و ترویج آموزش به زبانهای مادری در کنار زبان رسمی، میتواند به تقویت وحدت ملی و بهبود کیفیت آموزش منجر شود. چنین سیاستهایی، به جای ایجاد تجزیه و تفرقه، زمینهساز تقویت ارتباط فرهنگی و انتقال ارزشهای مشترک در میان ملتهای مختلف میشوند
۳. نقد نظریات یکسانسازی و همگنسازی هویتی
۳.۱ نقد دیدگاه احسان هوشمند
در یکی از مصاحبههای خود، احسان هوشمند ادعا میکند که واژههایی مانند «خلق» یا «ملل ایرانی» ایدههایی هستند که توسط مارکسیستها ساخته شدهاند تا تصویری از ایران به عنوان ملل جداگانه ارائه دهند. این رویکرد، در تلاش برای همگنسازی تاریخی و فرهنگی، تفاوتهای بنیادین میان ملتهای مختلف را نادیده میگیرد.
اما همانطور که نظریههای بندیکت اندرسون و ارنست گلنر نشان میدهند، وحدت ملی در جامعههای مدرن نباید به معنای انکار تنوع فرهنگی باشد، بلکه باید از طریق پذیرش و تعامل میان ملتهای مختلف به دست آید.
۳.۲ استفاده از نظریات فیلسوفان و دانشمندان
بندیکت اندرسون: اندرسون در نظریه «جامعه تصور شده» بیان میکند که تشکیل یک ملت مدرن به واسطه تخیل مشترک و ساختارهای سیاسی حاصل میشود؛ اما این فرآیند، همزمان نیازمند پذیرش تفاوتهای بومی و زبانی است.
ارنست گلنر: گلنر معتقد است که ملیت پدیدهای مدرن است که در ساختارهای اقتصادی و سیاسی شکل میگیرد، اما نباید به عنوان ابزاری برای سرکوب هویتهای فرهنگی و زبانی استفاده شود.
ویگوتسکی: نظریههای ویگوتسکی بر اهمیت زبان مادری در فرآیندهای یادگیری و رشد شناختی تأکید دارند و نشان میدهند که آموزش به زبان بومی، به عنوان یکی از اصول اساسی تربیتی، نقش بسزایی در توسعه فردی و اجتماعی دارد.
۳.۳ پیامدهای سیاستهای یکسانسازی اجباری
پذیرش سیاستهای یکسانسازی اجباری در حوزههای فرهنگی و آموزشی، نه تنها به کاهش غنای فرهنگی منجر میشود، بلکه موجب ایجاد شکافهای اجتماعی و نارضایتی در میان ملتهای مختلف میگردد. نادیده گرفتن حق آموزش به زبان مادری، علاوه بر آسیب زدن به رشد تحصیلی کودکان، باعث میشود که میراث فرهنگی هر یک از ملتهای موجود در کشور به تدریج از بین برود.
۴. نتیجهگیری
با استناد به نظریات اندرسون، گلنر و ویگوتسکی، مشخص میشود که:
پذیرش تنوع ملی:
ملتهای مختلف ایران، همچون کرد، ترک، عرب، فارس و سایر ملتهای قومی، با داشتن زبان، فرهنگ و تاریخ متمایز، بخش جداییناپذیری از هویت ملی کشور به شمار میآیند. سیاستهای یکسانسازی اجباری و نادیده گرفتن این تفاوتها، به منزلهٔ از بین بردن غنای فرهنگی و تاریخی ایران است.
ضرورت آموزش به زبان مادری:
آموزش به زبان مادری یک حق اساسی تربیتی و فرهنگی است که نقش کلیدی در رشد شناختی و تحصیلی کودکان ایفا میکند. سیاستهای تکزبانه در نظام آموزشی منجر به کاهش کیفیت آموزش و ایجاد فاصله فرهنگی در میان نسلهای آینده میشود.
ضرورت رویکرد چندبعدی:
برای ایجاد یک جامعه متحد و عادلانه، پذیرش تنوع زبانی و فرهنگی به عنوان دارایی ملی و ایجاد نهادهای تقویتکننده وحدت، امری ضروری است. تجربههای موفق در کشورهای چندملیتی نشان داده است که وحدت ملی بدون سرکوب تفاوتهای بومی قابل دستیابی است.
در نهایت، تغییر نگرشهای سیاسی و فرهنگی به سمت پذیرش واقعی تنوع، همراه با اصلاح نظام آموزشی جهت تأمین حق آموزش به زبانهای مادری، تنها راه دستیابی به عدالت اجتماعی و توسعه پایدار در جامعه ایران خواهد بود.
جبرئیل محمودی
عضو شورای مرکزی حزب جامعه دانشجویان و دانشآموختگان کرمانشاهی (جاداک)
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.